تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

تبسم در تولدها...

1393/8/9 16:06
نویسنده : مامانی
1,761 بازدید
اشتراک گذاری

محبتتولد بابا حسین عزیزمحبت

 

پنجشنبه 24 مهرماه تولد بابا حسین عزیزمان را در خانه خاله ساقی با تم کلاه و کراوات گرفتیم... بابا حسین عزیز اصلا باورش نمیشد و چون از لحاظ جسمانی مریض هم بود خیلی خوشحال شد و لذت برد.. انشاالله همیشه صورتت خندون باشه بابای گلمبوس و اما دخملی در تولد بابا حسین کلی خوشحال بود و کلی نانای کرد.. قبل از شروع مهمانی کمی خوابید و بعد سرحال شد و کلی از تولد بازی خوشش اومد... اما دوباره زود خسته شد و لالا کردبوس

 

قبل از مهمانی و دخملی در خوابخواب

 

 

تبسم در حال نانای کردنجشن

 

 

حتی در حالت دراز کشیده هم نانای میکنهخندونک

 

 

 

محبتتولد آریا جون (پسر خاله ات)محبت

 

جمعه دوم آبان ماه تولد آریا جونی بود که مصادف با دهمین ماهگرد تبسم جونی بود .. دخملی ده ماهه من  ماشاالله خیلی وروجک شده بود و به همه جا سرک می کشید و باید همه وسایل رو از جلوش بر میداشتیم.. اخه فقط وروجک نیستی کمی خرابکار هم هستیچشمک

 

موقع رفتن به منزل خاله سیما (پمپ بنزین)

تا میبینی جای بابا خالیه سریع میری پشت فرمونخندونک

 

 

 

 

تبسم و باباییمحبت

 

 

تبسم و مامانی و خاله فروز

 

 

 

محبتتولد مامانیمحبت

 

پنجشنبه 8 آبان هم تولد مامان تبسم جونی بود که البته جشن خاصی نگرفتیم و فقط خاله های تبسم با کیک خوشگلی به منزلمون  امدند و یک جشن کوچیک گرفتیم.. دخملی هم چون مریض و حال ندار بود ازش زیاد عکس نگرفتم.. همش یک گوشه با خودش بازی میکرد و اصلا حال شیطنت کردن نداشتغمگین

 

 

 

آرامتولد عمو حسن (همسر خاله ساقی)آرام

 

جمعه سی آبانماه هم به  مناسبت تولد عمو حسن خونه خاله ساقی دعوت بودیم... خاله جون حسابی زحمت کشیده بود و چندین مدل غذا درست کرده بود... تبسم حسابی با آرتمیس و علی و آریا  بازی کردی... از ساعت دو تا شش بعد از ظهر اونجا بودیم و اصلا نخوابیدی و مرتب شیطنت کردی و از این طرف به اون طرف میرفتی و با اسباب بازیها سرگرم بودی...آرام

 

عمو حسن و آرتمیس جونی

 

 

تبسم و خاله سیما

 

 

تبسم روی آرتمیس لمیدهخندونک

 

 

تبسم و بابایی

 

 

تبسم و مامانی

 

 

پسندها (8)

نظرات (2)

مرجان
3 آذر 93 7:58
ای جان ، قربون اون نانای کردنش برم. توی عکس آخری خوب مادر و دختر لباساتونو ست کردینا
مامانی
پاسخ
مرسی مرجان جون خیلی حس خوبیه که با دخترت ست باشی
مامان سمیرا
4 آذر 93 18:56
دختر نازت خیلی خوشگله..
مامانی
پاسخ
مرسی خانمی