عکسهای ده تا یازده ماهگی
شیرین ترینم مدام دوربین به دستمه و دارم تک تک لحظاتت رو ثبت میکنم...این روزها خیلی خواستنی تر شدی... این روزها رو دوست دارم.. این روزها داره به سرعت سپری میشه و تنها این عکسها و خاطرات هستند که ثبت میشه و میمونه... دوستت دارم دخمل نازم
خیلی دوست داشتی سوار دوچرخه دادا علی بشی که شدی
اینجا تازه میخواستی قدم برداری.. اوایل ده ماهگی
باغ وحش (اردوی مهد دادا علی)
تبسم و تمساح یهویی
اصلا پستونک نمیخوری اما رفتی از تو اسباب بازیها پیدا کردی و دهنت گذاشتی
عاشق اینطور نشستنتم
داری نون پنیر میخوری و میخندی که آب پنیر از دهنت بیرون ریخته
دخمل طلا بعد از حمام
اولین باری که شهربازی رفتی و سوار وسیله شدی و نترسیدی
تبسم و کامیون سواری
دخملی در خواب ناز
تشکر میکنم از اینکه به وبلاگ من سر زدید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی