تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

روزمره های دخملی در آستانه یکسالگی

1393/9/14 12:12
نویسنده : مامانی
1,357 بازدید
اشتراک گذاری

گل همیشه نازم وقتی که فکر میکنم و در اطرافم دقت میکنم میبینم کارهایی که انجام میدهی و ما اسمش رو شیطنت میزاریم در نهاد همه کوچولوهایی که همنسن تو هستند کم و بیش وجود دارد تا بتونند دنیای کوچیک اطرافشون رو کشف کنند و این هم مرحله ای از رشدتونه که باید بهش بها داده بشه  مثلا دوست داری در همه کشوها و کابینت ها رو باز کنی و وسایلش رو بیرون بریزی یا اینکه دوست داری با سیم و شارژر موبایل بازی کنی یا اینکه علاقه داری اسباب بازیها رو بهم بریزی و هر کدوم رو با دهنت تست کنی... عزیزم  با این کارها موقعیت ذذذذذذذررررررررهات رو کشف و درک میکنی.... خوشحالم برای این کشف و درک...آرام

 

خدایا به خاطر لمس تمام این لحظات شیرین دخترم تو را شکر میکنم

خدا جون برای قد کشیدنش.. راه رفتنش.. سلامتیش.. شیطنت هاش تو را شکر... الحمدالله

 

دخملی در حال باز کردن و سرک کشیدن کمد زیر بوفه

 

 

دخملی در حال بیرون ریختن کتابهای دادا علی

 

 

دخملی در حال بیرون کشیدن کشو جوراب و جوراب شلواریهای خودش

صداش کردم که داری چکار میکنی سرش رو پایین انداخته و ناراحتهغمگین

 

 

دخملی در حال بیرون کشیدن وسایل داخل کمد ما

 

 

دخملی در حال تست سی دی

 

 

پی نوشت: وروجک خونمون مرتب همه وسایل رو از کمدها بیرون میکشه و بهم میریزه و میره دنبال کشو و کمد بعدیکچلمامانی هم مدام در حال خم شدم و جمع کردن ریخت و پاش ها هست اما فایده ندارهشاکی

پسندها (15)

نظرات (9)

پریسا
24 دی 93 12:26
سلام خدا کو چولوی شما رو هم حفظ کنه از وبلاگتون خیلی خوشم اومد به ما هم سر بزنید
مامانی
پاسخ
ممنونم خانمی حتما سر میزنم
مامان فرناز
24 دی 93 13:45
سلام عزيزم چه وبلاگ زيبا و پراحساسي عاشقت شدم كوچولوي خوشگل روي ماهت رو مي بوسم
مامانی
پاسخ
مــامـــان نســا
24 دی 93 16:45
سلام . الـــــــــــــــهی فدای شیطنت هات بشم من خاله جون مامانی تبسم جون رو ببـــــــــــــــــــــــوس
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خاله جون چشم خانمی
مامان ریحانه
24 دی 93 21:16
فدای تبسم جون با تمام کنجکاوی هاش مامانیش تازه کجاشو دیدی نازنین من که الان تقریبا سه ساله و نیمشه همیشه خونه رو ریخت و پاش می کنه و منم پشت سرش جمع می کنم به خدا دیگه از کمر افتادم و خونه هم تا خانومی بیداره تمیزی بر نمیداره که نمیداره تبسم جونو خیلی ببوس
مامانی
پاسخ
ای خوواهرررر من کجاشوو هم دیدم خدایی کمر واسم نمونده اخه من یک پسر کوچولو سه سال و هشت ماه دارم با تبسم فسقلی یک ساله دوتایی با هم خونه رو جمعه بازار می کنند انشاالله تنشون سالم باشه و ریخت و پاش کنند
مامان زهره
25 دی 93 2:15
آفرین آفرین بزن همه جا رو داغون کن خودم تشویقت میکنم
مامانی
پاسخ
مامان زهره
25 دی 93 2:15
انصافا عکسای قشنگی گرفتید
مامانی
پاسخ
ممنون
مامان آریانا پرنسس مبارز
25 دی 93 11:07
سلام ماشاا... خدا فرشته کوچولو را حفظ کنه
مامانی
پاسخ
مامان سولماز
26 دی 93 19:36
سلام به به ماشالا تبسم جون خانومی شده برای خودش. خدا حفظش کنه . خیلی شبیه علی جون هست
مامانی
پاسخ
ممنون خانمی اره بهم شبیه هستند
خاطره مامی بردیا
17 بهمن 93 15:42
عاشقتم تپل خوردنی آتیش پاره