تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

اولین آرایشگاه

1393/11/12 19:24
نویسنده : مامانی
3,174 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه دهم بهمن ماه 93 دقیقا 13 ماه و هشت روزت بود که اولین آرایشگاه عمرت رو تجربه کردی... دخمل گلم از وقتی که به دنیا امده بودی فقط یکبار اونم روز عقیقه ات کمی از موهای اطراف گوشت برای صدقه توسط عزیز جون بابا مهدی کوتاه شد.. اما از آن به بعد دیگه دست به موهات نزدیم آخه کلا موهات کم پشت و نازکه... هیچ گیره مویی توی موهات گیر نمیکنه... و موهات نامنظم بلند شده بود که به پیشنهاد بابا مهدی به آرایشگاه بابا مهدی و علی رفتیم..... صبح ساعت یازده وقت داشتیم که کمی دیرتر رسیدیم... ابتدا لباست رو در آوردیم و روی پای بابا مهدی نشستی و عمو آرایشگر شروع به کوتاه کردن موهات کرد... هر تیکه ای از موهات که روی دستت میریخت کلی ذوق میکردی آخه بدجور عاشق مویی.. آخرای کوتاهی موت بود که حوصله ات سر رفت و عمو آرایشگر موپرون رو بهت داد و کمی با اون سرگرم شدی... وقتی عمو آرایشگر میخواست با دستگاه دور موهات رو صاف کنه کمی شروع به غر زدن کردی.. اما در نهایت عالی بودی...بغل

خدا رو شکر اولین تجربه آرایشگاهت رو خیلی خیلی خوب همکاری کردی و عمو آرایشگر به خوبی تونست موهات رو کوتاه کنه.. انشاالله دفعه های بعد هم به خوبی همکاری کنیآرام

حالا یک دخمل موکوتاه درست شبیه داداش علی داریم... هر جا میریم در نگاه اول فکر میکنند پسری اما گوشواره هات نشان دهنده این هستند که دخملی.. بابا مهدی همش میگه گوشواره هاش رو در بیار که بشه مثل یک پسر بچه شیطون آخه درست مثل پسر بچه هایی شدی که شیطنت از چشماشون میریزهزبان..خندونک

 

تبسم قبل از کوتاهی مو در آرایشگاه

 

 

 

تبسم تو بغل بابا مهدی  (آماده شدن برای کوتاهی مو)

 

 

تبسم گلی بعد از کوتاهی مو (موپرون همچنان دستشهخندونک)

 

 

 

بعد از کوتاهی موهای شما نوبت بابا مهدی شد 

و شما برای اینکه بیکار نمونی نشستی و ژورنال دیدیزبان

 

 

یا اینکه میرفتی روی صندلی شستشوی مو مینشستیخندونک

 

 

پی نوشت 1: به خاطر بیماری علی ، علی رو خونه مادر جون گذاشتیم

پی نوشت 2: من در تمام مدتی که آرایشگاه بودیم نقش فیلمبردار و عکاس رو داشتم و تماما از کوتاهی موت فیلم گرفتم

پی نوشت 3: تیکه ای از موهات توسط عمو آرایشگر تافت زده شد و توسط مامانی نگه داشته شد

 

 

محبتدخملک نازم مبارکت باشهمحبت

نظرات (27)

مامان ریحانه
28 بهمن 93 20:44
وااااااااااااااای چقدر جیگر شده دخملمون شده عین پسرا حالا خوبه الان نمی تونه مثل نازنین جیغ و داد کنه که آی من و کچل کردید خیلی موهاش ناز شده خودشم ملوس شده ببوووووووووووووووس این عروسک ملوسک و فداش بشه خاله
مامانی
پاسخ
دقیقا الان نمیفهمه که چه بلایی سرش آوردیم خدا نکنه مهربونم
مامان لیدا
28 بهمن 93 20:53
مبارکت باشه عزیزم ناز بودی نازترشدی
مامانی
پاسخ
ممنون خانمی
مامانی
28 بهمن 93 22:15
مباک باشه خاله جوون ان شاا...آرایشگاه عروسیت
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون انشاالله
✓ مامان زهراღ
28 بهمن 93 23:20
عزززززززززززززززززززیزم..مبارک بشه چقدر ناز نازی شدی
مامانی
پاسخ
ممنونم
مامان الیار
29 بهمن 93 0:03
تبسم جونم مبارکت باشه. خیلی خوشگل و ناز شدی.
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون
عمه فروغ
29 بهمن 93 0:44
به به مدل جدید موهات مبارک تبسم عزیزم خیلی بهت میاد شبیه داداشی شدی
مامانی
پاسخ
دقیقا کپی علی شده ممنون از تبریکت
مامان فاطمه
29 بهمن 93 3:25
ناز که بود دخترتون ....نازتر هم شد لینک کنم
مامانی
پاسخ
ممنون بابت لطفتون باعث افتخاره شما لینک شدید
مرجان
29 بهمن 93 8:06
مبارک باشه ، ایشاله آرایشگاه عروسی تبسم جوونی. علی و تبسم که کلاً شبیه هم بودن ، الآن شدن درست مثل هم.
مامانی
پاسخ
انشاالله دقیقا الان دو تا پسر وروجک دارم
خانه کو چک ما
29 بهمن 93 8:16
مبارکهههه تو عکس اخری چقدرشبیه علی شده. ..زنده. باشی تبسم خوشگله.
مامانی
پاسخ
تشکر خانمی من که کلا مثل داداشم هستم
مهتاب مامان اشکان
29 بهمن 93 12:11
واي عروسك خاله چه ناز شده. خيلي شبيه داداشي شده.فداش بشممممممممممممم من . مباركت باشه گلم. ماماني ببوس روي تپل دختركمون رو
مامانی
پاسخ
مرسی گلم خدا نکنه مهربونم اره کپی دادا علی شدم چشم حتما.. شما هم روی ماه اشکان رو ببوسید
مامان صفا
29 بهمن 93 15:06
اول از همه اون لپ توپولیت رو بخورم تبسم جونم.مبارکت باشه عزیزم خوشگل بودی خوشگلترم شدی.اینم یه بوس واسه تبسم خانم گل
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون مهربون
بابا و مامان
29 بهمن 93 15:17
چقد ناز شدی بوسسسسسسسسس
مامانی
پاسخ
میسی
مامان محمد طاها
29 بهمن 93 17:35
عزیز دلم چه ناز شدی مبارک باشه انشالله آرایشگاه عروسیشو ببرین واقعا که شبیه پسر بچه های ناز شدی
مامانی
پاسخ
مرسی عزیزم انشاالله شبیه پسر بچه های شیطون شده
مامان مهرناز
29 بهمن 93 22:26
مبارکت باشه عزیزکم چقدر شبیه داداشی شدی دوست دارم لپ گلی نازم
مامانی
پاسخ
میسی
مامان ندا
29 بهمن 93 22:58
مبارکت باشه دختر نازو خووووشگل قربونت برم خیلی ناز شدی..آفرررررین که دختر خوبی بودی
مامانی
پاسخ
مرسی مهربونم خدایی دختر خانمی بود و من کلی ذوق زده شدم
مــامـــان نســا
30 بهمن 93 9:50
مبارکت باشه عشق خاله خوجل بودی خوجلترشدی شبیه دادا علی شدی عشقم
مامانی
پاسخ
تشکر بانو اره دیگه میخواستم مثل دادا بشم ببینم چطوره؟
مریم مامان آیدین
30 بهمن 93 13:36
مبارکت باشه عرووووسک خانوم چه عالی که انقدر خوب همکاری کرده آیدین انقدر وول میخورد و میخواست فرار کنه که تا همین آرایشگاه اخری همشو فقط خودم میبردمش و همسری گریزون بود.....تازه آرایشگاه مردونه و رو پای خودم...بدون پیشبند تصور کن آفرین تبسم نانازم...مثل ماه شدی
مامانی
پاسخ
ممنون گلم خدایی خوب همکاری کرد و اصلا گریه نکرد همیشه همسری در این زمینه کمک میکنه ولی خدایی بدون پیشند وحشتناکه
مهدیه مامان تبسم
30 بهمن 93 14:38
مبارکت باشه تبسم جان. به سلامتی عزیزم خیلی خوشگل شدی
مامانی
پاسخ
مامان برديا اريايي
30 بهمن 93 21:57
اي جونم خاله ماه شدي
مامانی
پاسخ
✿ مه آ سا✿
1 اسفند 93 2:50
تبسم جون کوتاهی موت بسلامتی باشه
مامانی
پاسخ
ایدا
1 اسفند 93 11:18
خیلی خوشگلی عجیجم دوشت دارم یک عالمه
مامانی
پاسخ
♥ نیکتا ♥
1 اسفند 93 12:06
خیلی خوشگل شدی یعنی خوشگل بودی عزیزم
مامانی
پاسخ
مامان هستیا
2 اسفند 93 10:57
مبارکت باشه عزیزم چه بهت میاد
مامانی
پاسخ
مرسی
مامانی علی(زینب)
2 اسفند 93 15:40
چه پسری!!!!!!!!!!!!!نه ناز دختریییییییییییییی
مامانی
پاسخ
مامان باران
3 اسفند 93 9:02
واي خدا اين بچه چقدر آلوچه شده... خوردنيه خوردني...... عمرا دخترك ما اينجوري صبور و آروم بشينه...
مامانی
پاسخ
مرسی عزیزم دخملی من چون عاشق مو هست و موهاش می ریخت روی دستش و باهاشون بازی میکرد آروم نشست
مامان عطرین
3 اسفند 93 17:18
مبارکش باشه ماشاالا خیلی هم بهش اومده
مامانی
پاسخ
ممنون مهربون
مامان ساناز
6 اسفند 93 10:30
چه خوشگل چه خوشگل شدی دخمل
مامانی
پاسخ