تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

دخملی و آشپزخونه

1393/11/17 9:22
نویسنده : مامانی
1,569 بازدید
اشتراک گذاری

دخملم.. برگ گلم از وقتی که دیگه تونستی چهار دست و پا بری و پات به آشپزخونه باز شد علاقه وافری به این محیط پیدا کردی.... البته تنها هیچ وقت تو آشپزخونه نمیری و هر وقت من هستم تو هم اونجایی که بیشتر اوقات یک زن هم در آشپزخانه سپری میشه نتیجه میگیریم بیشتر روز در آشپزخونه هستی و برای خودت کیف میکنی... روزی چندین و چند دفعه کشو و کابینت ها رو بیرون میریزی... سر فریزر میری... با گاز بازی میکنی و کلی با شیشه گاز سرگرمی... مدتها جلوی ماشین لباسشویی میشینی و حرکتش رو با دقت نگاه میکنی.. کلا محیطی جذاب برات به شمار میاد... گاهی اوقات هم اینقدر تو آشپز خونه شیطنت میکنی و دنبال منی که همونجا روی کاشی ها خوابت میبرهخندونک البته همه کوچولوها برای کشف دنیای جدید اطرافشون از این  قبیل کارها انجام میدند... موقعی که دادا علی سن شما بود تمام کابینت ها رو با ربان بسته بودم اما برای شما بازه.. چون مرتب دادا علی تو کابینتها کار داره و بازشون میکنهزبان منم کلا بیخیال بستن کابینتها شدم و شما به راحتی هر کاری دوست داری انجام میدیآرام

 

ماشین لباسشویی

 

اینجا طبق معمول میخواستی لباسها رو از ماشین بیرون بریزی

اما چون ماشین روشن بود موفق نشدی درش رو باز کنیغمگین

 

 

بعد نشستی جلوش و نگاهش کردیخندونک

 

 

اینجا هم صدات کردم برگشتی نگاهم کردی و بهم خندیدیآرام

 

 

کابینت ها

 

ابتدا در کابینت رو باز میکنهآرام

 

 

بعد یک نگاه میکنه ببینه عکس العمل مامانی چیهآرام

اگه شرایط اکی بود به بقیه کارش ادامه میدهآرام

 

 

و در ادامه یک چیزی از کابینت به عنوان اسباب بازی در میاره و ...خندونک

 

و......

 

و یا....زبان

 

 

که در انتها سه تا از نمک پاش ها به دست دخملی شکسته میشهغمناکغمگین

 

 

گاز

 

روی پنجه پا بلند میشه که ببینه تو فرگاز چی هست

اما چون درش سفته نمی تونه بازکنهشاکی

 

 

یا تو شیشه گاز با خودش بازی میکنهزیبا

 

 

 

قربون خودت و اون انگشتهای کوچولوت بشم که اثرش همیشه روی شیشه گاز هستبوس

 

 

فریزر

 

در حال باز کردن درب فریزر

 

 

در حال بازرسی فریزر.. دخملی میخواد ببینه چیزی کم و کسر نداشته باشیمخندونک

 

 

خب دیگه بررسی کردم همه چیز داشتیم ..حالا درش رو ببندمآرام

 

 

وای چقدر کار کردم برم از آشپزخونه بیرونخسته

 

  

 

در گاهی از موارد هم با این صحنه ها رو به رو میشمخواب

 

خواب آلودخوابخواب آلودخواب

 

الهی فدات بشم که از خستگی اینطوری خوابت برده

 

نظرات (32)

بابا و مامان
2 اسفند 93 9:58
وااای که چه دختر کد بانویی هستی خاله جونی خسته نباشی خانومی
مامانی
پاسخ
بله دیگر دختر است و کدبانو
مامان محمد طاها
2 اسفند 93 10:33
خوش بحالت مامان جون که تو کارای آشپزونه تنها نیستی یه کمک داری
مامانی
پاسخ
بله... کمک دارم دخملم اینقدر کمکمه که همه کارام دو برابر شده
مامان هستیا
2 اسفند 93 10:59
الهی فدات شم شما کوچولوها چه علاقه خاصی به آشپزخونه و وسایلاش دارید فدات شم اونطوری خوابیدی وسط آشپزخونه خانمی چرا درهای کابینتها رو نبستید؟ اگه با کش ببندید خیالتون راحت میشه
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خانمی والا بستم اما پسرکم باز کرد
مامان ریحانه
2 اسفند 93 11:32
ای جاااااااااااااااااااااانم تبسم کوچولوی خوشگل خاله الهی من فداش بشم یه پا کدبانو شده نی نی کوچولو مامانی اونجور که من حدس زدم میخواد لباسات و ببره پهن کنه ، تو فر رو نگاه می کنه ببینه غذات یه وقت نسوزه ، کابینتا رو باز میکنه می خواد مرتب کنه دیگه واست مامانی خوووووووووو عید داره میشه فریزر هم که دید شکر خدا هیچی کم و کسر نداشتید فکر کنم داره می پرسه سبزی قورمه داریم مادر الهههههههههههههی جیگر خاله عززززززززززززززیزمی
مامانی
پاسخ
خدا نکنه مهربونم وای ریحانه جون خدا نکشدت.. مردم از خنده چه قشنگ همه رو هم توضیح دادی بله دیگه دخملم میخواد تو خونه تکونی عید به مامانیش کمک کنه البته برعکس
عمه فروغ
2 اسفند 93 11:36
اي جونم اين شيطون بلا رو ببين ببين چطوري خواب رفته از خستگي زياد به خاطر کمک به ماماني
مامانی
پاسخ
اره بچه ام از بس که کمک کرد هلاک شد
مامان ریحانه
2 اسفند 93 11:36
قلبون اون پاهای کوچولوش که همچین رو پنجه هاشون وایساده و فدای اون خواب معصومانش بشم مننننننننننننننن مامانیش یه وقت سردش نشه چه تغییری کرده این وروجک از وقتی موهاشو کوتاه کردید خیلی ناناز شده وااااااااااااااای من که دلم ضعف زد بووووووووووووووووووس برای تبسم ملووووووووووووووووووووووس راستی مامانی دم عیدی نمکدوناتم که شکست فدای سرت مواظب دست و پای کوچولوی تبسم باش
مامانی
پاسخ
ممنون مهربونم تغییراتش قشنگ تو این عکس ها معلومه مرسی بابت محبتت باباش زیادی نمک میخورد نمکدون ها رو شکست که باباش کمتر نمک روی غذا بپاشه... بچه ام فکر سلامتی مهمونهامونم هست که یه وقت نمک زیادی روی خیار نپاشن وقتی میان عید دیدنی
مهتاب مامان اشکان
2 اسفند 93 13:17
الهی خاله فدای تبسم جون بشه که به مامانش کمک میکنه کار خوبی داری میکنی تبسم جون ، الان ریخت و پاش نکنی و نشکنی پس کی این کارها رو بکنی دوستت دارم خاله جون بووووووووووووووووووووووووووووس واسه تبسم جونم
مامانی
پاسخ
خدانکنه مهربونم الان از کشف دنیای اطرافش نهایت لذت رو باید ببره که میبره
مامان لیدا
2 اسفند 93 13:23
الهی من فدای اون یهویی خوابیدنت بشم خاله با اون روپنجه وایسادنت خیلی بانمکه تبسم جون, واقعا لذت بردم
مامانی
پاسخ
عزیز دلمی... خدا نکنه گلم
مریم مامان آیدین
2 اسفند 93 14:50
الهی انگار منو شوت کردی به 2 سال پیش قربووووووون فضول کوچولوی خونتون که کارارو دوبرابر میکنه عوضش کلللی انرژی هم میفرسته واسه مامانش
مامانی
پاسخ
وقتی خودم کارهاشو میبینم همش یاد کارهای علی میفتم و با اون قیاسش میکنم یک خنده اش یک دنیا می ارزه و کلی شاد میشم
مامانی علی(زینب)
2 اسفند 93 15:35
وای که چقدر مللللللوسی من عاشق خواب تبسم خانوم شدم
مامانی
پاسخ
مرسی گلم
مينا مامان اميرعلي
2 اسفند 93 16:28
عزيزم ببين چه جوري خوابيده بابا خيلي با حوصله اي..... اميرعلي هم هميشه كنار من تو آشپزخونه هست ولي نميذارم در كابينت ها رو باز كنه
مامانی
پاسخ
جای همیشگی بچه ها تو آشپزخونه هست آخه دوست ندارن ماماناشون تنها بمونند
مامان صفا
2 اسفند 93 16:51
آخی چه نازم خوابیدهآخ مامان تبسم منم مثل شما همیشه باید دلسا رو از آشپز خونه بر دارم مثل تبسم جون خیلی کنجکاو و روزش رو تو آشپز خونه شب میکنه
مامانی
پاسخ
خصلت همشون همینه فدای تک تک این فرشته های ناز که میخواهند از همه چیز سر در بیارند
مامان مهرناز
2 اسفند 93 22:44
فدات شم عروسک خانم با این شیطونیات جااااااااااانم عکس اخری خییییلی نازه
مامانی
پاسخ
خدا نکنه عزیزم
مرجان
3 اسفند 93 8:39
الهی قربونش برم با اون قد کوچیکش روی نوک پاش وامیسته و کنجکاوی میکنه ، سپیده جون تو هم چه اعصابی داریا ، البته حق داری با وجود علی نمیشه کابینت ها رو بست ولی با این وضعیت هم آدم خسته میشه ، حتما روزی چند بار داری جمع و جور میکنی ، ایشاله تبسم جون بزرگتر میشه و کمک کارت میشه.
مامانی
پاسخ
مرجان عزیزم امیدوارم همیشه سلامت باشی والا همش در حال جمع و جورم بازم خونه ام بازار شام... از طرفی علی باز میکنه.. از طرفی دخملی ببینه بسته هست غوغا به پا میکنه
مامان باران
3 اسفند 93 9:00
الهي من فدات بشم انقدر تو نازي... خدا ببخشه... دوست داشتي به ما هم سر بزن
مامانی
پاسخ
خدا نکنه گلم مرسی با اجازه لینک شدی
مــامـــان نســا
3 اسفند 93 10:59
الهی قربون این دخملی شیطون بشم دوتا عکسهای آخری دل منو برد خیلی جیگری تبسم جون
مامانی
پاسخ
عزیزمی خانومی ممنون
مامان فاطمه
3 اسفند 93 14:05
سلام به مامانی و تبسم جون،خانمی وکدبانو مامانی.....من که به دخترم میگم مامان کمک نمیخوام نیا تو اشپزخونه میگه میامشکستن که اوایلشه ......بزرگ شد در کابینت وبا هر چی ببندی باز میشه دخترتون چقدر ناز خوابیده همیشه اینقدر راحت میخوابه.....قربونت برم ...بوسش کن
مامانی
پاسخ
عزیزم.. همه دخمل ها کدبانوگری تو خونشونه... علاقه خاصی به آشپزخونه دارند اره دخملم خوابش بیاد سریع لالا میکنه گاهی هم بهانه میگیره اما با می می زود میخوابه
مامان زهره
3 اسفند 93 14:25
عرررررررروسکی بخداااا
مامانی
پاسخ
مامانی و بابایی دخمل طلا
3 اسفند 93 14:59
الهی فدای اون خواب های معصومانه ت نازنینم دوست خوبم درکت میکنم همزمان رسیدگی به امور منزل و مراقبت از این نازدونه ها که 4 تا بادیگارد هم داشته باشند بازم کمه بوووووووووس واسه تبسم خوشگلم
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خانمی وای وای امان از دست این وروجک ها هر چقدر هم که مواظب باشی خرابکاریشون رو میکنند
مامان عطرین
3 اسفند 93 17:15
وای عزیزم دلم ضعف رفت چه معصومانه کف اشپزخونه خوابیده تلفتم که داده حالا باز خوبه نمکدونه سرویستو ناقص نکرده ماشالا میتونه در فریزرو باز کنه دختر من خداراشکر تا یک مدت پیش نمیتونست ولی الان کلا تو یخچال زندگی میکنه شیشه فر و جای انگشت هم که نگو مام همین بساطو داریم راستی چرا بچه ها انقدر به ماشین لباسشویی علاقه دارن؟
مامانی
پاسخ
کلا نمیدونم چرا همه بچه ها دختر و پسر هم نداره.. علاقه ویژه ای به محیط آشپزخونه دارند البته به نظر من چون کلی وسیله توش هست و کلی خرده ریز بچه ها حال میکنند.. ماشین لباسشویی هم کلی ذوق زدشون میکنه فکر کنم به خاطر حرکات شستشو لباسها اینجوری میخ ماشین میشن.. فدای این اثر انگشتهاشون که همه جا هست
مامان و بابا
4 اسفند 93 9:01
واهههههههی چه ناناز خوابیده خاله قربونت بشه از بس کار کردی خسته شدی ملوسک خانوم؟ دختر که کدبانو باشو مامانی دیگه غم نداره
مامانی
پاسخ
بله زیادی کار کرده بود دخملک کدبانو اما نمیدونم چرا هر کاری که میکرد باز من پشت سرش درست میکردم
مامان ندا
5 اسفند 93 13:47
مامانی تبسم جون نظر من به دستتون نرسید چراااااا
مامانی
پاسخ
نه متاسفانه نظرتون نرسید ممنون از اینکه مجددا نظر گذاشتید بووس
مامان ندا
5 اسفند 93 14:12
واااااااااااااااای عزیزم خدا حفظش کنه این خانم شیطون و بانمک رو .............دقیقا همه کارای بچه ها مثل همن........بوووووووووووووس
مامانی
پاسخ
ممنون خانمی اره والا همشون تو یک سنی کاراشون دقیقا مثل همه
مهدیه مامان تبسم
5 اسفند 93 14:53
سلام . به مامان و دختر فعال. خسته نباشی. دختر منم همش توی آشپز خونه هستش . همه بچه ها اینجوری هستن. خدا از بلا و خطر حفظشون کنه.
مامانی
پاسخ
ممنون آشپزخون از مکانهای مورد علاقه این فسقلی ها هست الهی آمین برای دعای خوبت
مامان الیار
5 اسفند 93 23:38
واااااااای خدا این دختر چه شیطون و بانمکه.قربونت برم عزیزم که اینطوری ناز خوابیدی
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم خدا نکنه مهربونم
مامان ندا
6 اسفند 93 0:45
نمیدونم چرا نظرام گاهی نمیره اشکال نداره دوباره مینویسم قربون اون خوابیدنت عززززیزم..چقدر بانمک خوابیده مامانی تبسم جون صاینا هم از همین الان به محض اینکه من میرم آشپزخونه سریع میاد و میخواد که با تکیه به کابینتها بلندشه امامن همش میترسم بیفته و سرش خدایی نکرده بخوره به سرامیک ها.. الان که دیدم تبسم جون هم روی سرامیکا خوابیده خواستم بپرسم به نظرتون احتیاج هست من آشپزخونه رو فرش کنم؟ آخه دوست ندارم
مامانی
پاسخ
ممنون خانمی از اینکه وقت گذاشتید و مجددا نظر گذاشتید والا تبسم هم از حدود ده ماهگی همش تو آشپزخونه بود و چون اون موقع چهاردست و پا میرفت زیاد خطرناک نبود.. بالاخره آشپزخونه خطرناکه ممکن کمی خیس باشه و دخمل کوچولو لیز بخوره و بیفته... بهتره که فرشی موکتی.. گلیم فرشی چیزی بندازید تا این دوران تموم بشه.. من متاسفانه ننداختم به خاطر پسمل کوچولوم
مامان آنیسا
6 اسفند 93 11:05
افرین به این خانم کوچولوی کدبانو چه باحال خوابیده
مامانی
پاسخ
مامان فاطمه
6 اسفند 93 13:34
تبسم جونی خیلی دوست دارم
مامانی
پاسخ
تشکر ما هم شما رو خیلی دوست داریم
مامان مبینا
6 اسفند 93 23:39
مامانی سلام اگه بدونم این وروجکا چیکار اشپزخونه دارن خیلی خوب میشدااااااااااااااااااااااا منم مبینا جاش توی اشپزخونه هست اگه روزی ده بارم شیشه فرگاز رو تمیز کنم فایده ندارهاااااااا من عاشق اون دو عکس اخریم بووووووووووووووووووس واسه تبسم جان ومامان مهربونش
مامانی
پاسخ
سلام گلم برای کشف همه چیز پا به آشپزخونه میزارند.. بعد از مدتی دیگه کار به آشپزخونه ندارند مامانی منم همش دستمال به دستم اما باز همیشه همه جا کثیفه
خاله سانی
8 اسفند 93 19:57
ای جونم فسقلی شیطووون..امان از دست این وروجکا که به وسایل خونه فقط علاقه دارن..وااای عزیز دلم ناازی نگاش کن چجوری خوابش برده خدا حفظش کنه.بازم به ما سر بزنین
مامانی
پاسخ
از فرط شیطنت و کدبانوگری اونجوری خوابش برده چشم حتما
مامان آیلین
9 اسفند 93 11:34
جیگر دختر
مامانی
پاسخ
مریم
1 اردیبهشت 94 22:49
الههههههههههی بگردم. چه شیرین خوابیده. ببوسینش حسابی
مامانی
پاسخ