تولد سارینا و آریو
قرار بود تولد سارینا جونی (دوست همسن تبسم) سوم دی ماه برگزار بشه اما به دلیل اینکه ما شهرستان بودیم مامان مهربونش تولد رو به تعویق انداخت تا ما هم بتونیم در جشن تولد یکسالگی سارینا عزیز شرکت کنیم .. مهمونی شنبه مورخ 6 دیماه برگزار شد اما به دلیل اینکه بعد از سفر تبسم حال چندان خوبی نداشت و سرما خورده بود و مهمونی به خاطر ما عقب انداخته شده بود به جشن رفتیم اما تبسم بیشتر مهمانی خواب بود و واسه همین زیاد عکسی ازش ندارم
اما کیمیا جون مامان سارینا کلی زحمت کشده بود... ما هم کلی بهش زحمت دادیم... و بعد از مهمونی آژانش گرفتیم و راهی مطب دکتر اخوی راد شدیم تا تبسم توسط پزشکش معاینه شود
تبسم.. سارینا.. آیلا... راستین... طاها
سوفیا... آریو
سارینا
روز دوشنبه 8 دیماه هم تولد اریو عزیز بود و ما به بابا مهدی نگفته بودیم که قرار به جشن تولد بریم و اما ازآنجایی که بابا مهدی برای شرکت در مراسم ختم مرحوم مجید مهدوی (برادر زندایی اش) به گلپایگان رفت ما هم برای رفتن به جشن آماده شدیم و با چهار تا از دوستان داخل مترو قرار گذاشتیم و به منزل سمیه جون مامان آریو رسیدیم
خدایی سمیه جون خیلی خیلی زحمت کشیده بود... تم تولد آریو جونی بابانوئل بود.. به همه ما که خیلی خوش گذشت
پی نوشت: جشن سارینا جون هم به بابا مهدی نگفته بودیم بعد با دوستام تو مترو قرار داشتیم تا به مهمونی بریم... بعد چون زمستون بود تبسم کلاه داشت و کلاه تبسم موقع پیاده شدن از مترو به زیر قطار افتاد و ما از مامور مترو خواستیم که از پایینش بیارش... و تمام اتفاقات و ماجراهایی که در تولد اتفاق افتاده بود رو علی کوچولو در حافظه اش ضبط کرده بود و به محض دیدن بابا مهدی مو به مو براش تعریف کرد و بابا مهدی و من هم و علی هم بود