تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

تولد سارینا و آریو

1394/3/8 9:35
نویسنده : مامانی
2,703 بازدید
اشتراک گذاری

قرار بود تولد سارینا جونی (دوست همسن تبسم)  سوم دی ماه برگزار بشه اما به دلیل اینکه ما شهرستان بودیم مامان مهربونش تولد رو به تعویق انداخت تا ما هم بتونیم در جشن تولد یکسالگی سارینا عزیز شرکت کنیم .. مهمونی شنبه مورخ 6 دیماه برگزار شد اما به دلیل اینکه بعد از سفر تبسم حال چندان خوبی نداشت و سرما خورده بود و مهمونی به خاطر ما عقب انداخته شده بود به جشن رفتیم اما تبسم بیشتر مهمانی خواب بود و واسه همین زیاد عکسی ازش ندارم

اما کیمیا جون مامان سارینا کلی زحمت کشده بود... ما هم کلی بهش زحمت دادیم... و بعد از مهمونی آژانش گرفتیم و راهی مطب دکتر اخوی راد شدیم تا تبسم توسط پزشکش معاینه شودغمگین

 

تبسم.. سارینا.. آیلا... راستین... طاها

 

 

 

سوفیا... آریو

سارینا

 

 

 

 

 

روز دوشنبه 8 دیماه هم تولد اریو عزیز بود و ما به بابا مهدی نگفته بودیم که قرار به جشن تولد بریم و اما ازآنجایی که بابا مهدی برای شرکت در مراسم ختم مرحوم مجید مهدوی (برادر زندایی اش) به گلپایگان رفت ما هم برای رفتن به جشن آماده شدیم و با  چهار تا از دوستان داخل مترو قرار گذاشتیم و به منزل سمیه جون مامان آریو رسیدیم

خدایی سمیه جون خیلی خیلی زحمت کشیده بود... تم تولد آریو جونی بابانوئل بود.. به همه ما که خیلی خوش گذشت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پی نوشت: جشن سارینا جون هم به بابا مهدی نگفته بودیم بعد با دوستام تو مترو قرار داشتیم تا به مهمونی بریم... بعد چون زمستون بود تبسم کلاه داشت و کلاه تبسم موقع پیاده شدن از مترو به زیر قطار افتاد و ما از مامور مترو خواستیم که از پایینش بیارش... و تمام اتفاقات و ماجراهایی که در تولد اتفاق افتاده بود رو علی کوچولو در حافظه اش ضبط کرده بود و به محض دیدن بابا مهدی مو به مو براش تعریف کرد و بابا مهدی متفکرتعجب و من هم خجالتترسوخطاسکوت و علی هم جشنآرام بود

 

نظرات (12)

عمه فروغ
8 خرداد 94 12:51
خوشحالم که تولد بهت خوش گذشته تبسم جونم همیشه به شادیای جووووونم به علی باهوش که دست مامانی رو رو کرده
مامانی
پاسخ
آره والا آبروم جلوی آقای همسر رفت
مامانی علی(زینب)
8 خرداد 94 21:44
وای چقدر تولد الهی همیشه به شادی باشین علی خیلی باحالی خاله
مامانی
پاسخ
خال ه جونی از باحالی گذشته
مرجان
9 خرداد 94 7:55
همیشه به جشن و شادی بگذرونین ، با وجود بچه هامون اصلاً نمیشه چیزی رو از کسی مخفی کرد ، سریع همه چی رو گزارش میدن.
مامانی
پاسخ
دقیقا
مامان ریحانه
10 خرداد 94 12:28
امیدوارم که همیشه در جشن و شادی شرکت کنید سپیده جونم عکسهای خیلی قشنگ و ناز شده چه جالب کوچولوهای همسن و سال دلم میخواد بچلونمشون امان از دست علی کوچولو حالا جالبه سپیده جون همچین ذوق میکنن از مخابره کردن اتفاقات ببوووووووووووس دسته گلاتو راستی سپیده جون حالا کمتر میای نت قبلا بیشتر از این میومدی
مامانی
پاسخ
دلم کلی برای دوستان عزیزم و وب تنگ شده حالا ماجراها رو می نویسم اما از این ذوق کودکانه
مامان مبینا
10 خرداد 94 20:47
تبسم جون چقد نااااااااااااااااااااااااازه
مامانی و بابایی دخمل طلا
11 خرداد 94 14:52
عکسای تبسم گلی خیلی ناز شده ماشاالله انشاالله دیگه هیچ وقت سرماخورده نشی نازنازی من
مامانی
پاسخ
انشاالله
مامان فرناز
16 خرداد 94 13:19
اي جونم قشنگ دوست داشتني خدا حفظت كنه گلم
✓ مامان زهراღ
16 خرداد 94 16:37
معلومه که تولد حسابی خوش گذشته راستی رفتین دکتر چی شد؟؟چی شده بود تبسم جون؟؟
مامانی
پاسخ
سرما خورده بود و دارو داد
مامان لیدا
17 خرداد 94 11:19
تولد آریو توچولو مبارک باشه جووونم تبسم تپلوی خوش تیپ
خاله سمیرا
18 خرداد 94 9:18
سلام خدا حفظشون کنه
مامان طاها
31 خرداد 94 12:03
سلام همیشه شاد باشین
معصومه
2 دی 94 1:50
تبسم عزیزم تولدت مبارک