تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

تبسم و سرماخوردگی

1393/2/23 9:35
نویسنده : مامانی
504 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از برگشتن از پارک پلیس ... تبسم هم چندان حال خوشی نداشت.. اما حالش به اندازه داداش علی بد نبود... فردا صبح عطسه ها و سرفه های شدید تبسم جونی شروع شد.. و دلواپسی های من مادر اوج گرفت... وقتی دست تنها و بدون کمک دو تا بچه هام مریض شده بود تازه معنی مادر بودن رو فهمیدم.. بیشتر معنی تنهایی و دور از خانواده بودن رو فهمیدم... عصر شنبه بیست اردیبهشت هر دو تا جوجه هام رو دکتر بردم.. دکتر بعد از معاینه تبسم جونی گفت ریه آسم آلرپیک داره که باید خیلی مراقبش باشم و نزارم سرما بخوره... بعد از چند روز عطسه ها و آبریزش بینی تبسم خوب شد اما سرفه هاش تشدید شد و خس خس سینه اش بیشتر میشد.. دکتر آنتی بیوتیکش رو عوض کرد .. اما تبسم اصلا دارو نمیخورد.. به زور هم که بهش میدادم یا بالا میاورد یا تف میکرد.. یا اینکه اینقدر اوق میزد تا سیاه میشد.. ترسیدم دارو تو ریه اش آسپیره کنه.. که با مشورت دکتر دارو رو قطع کردم و براش یک آمپول بتامتازون زدیم که اگر احتمالا حساسیت باشه بهتر بشه اما فقط کمی بهتر شد .. موقع آمپول دخمل خوبی بود و فقط موقع زدن آمپول کمی گریه کردی... اما خدایی با اون حال مریضی و بیحالی که داشتی اصلا ناله نمیکردی.. قربون صبوری های دخمل گلم بشمبوس

امیدوارم هیچ وقت گلهای زندگیم رنج بیماری نکشند

امیدوارم همیشه صحیح و سالم باشید

محبت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهدیه مامان تبسم
31 خرداد 93 9:51
سلام.اسم دخمله منم تبسم هست.خوشحال میشم با هم ارتباط داشته باشیم.
مامانی
پاسخ
باعث افتخار