تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

پارک پلیس

1393/2/22 8:41
نویسنده : مامانی
361 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه مورخ 19 اردیبهشت 93 به دعوت منیره جون (دختر دایی بابا) به پارک پلیس رفتیم... حدود 50 نفر مهمون دعوت کرده بود... یک سفره بزرگ توی پارک پهن شده بود که هر کی رد میشد نگاه میکرد... ناهار زرشک پلو و شوید باقالی پلو با مرغ درست کرده بود.. خلاصه کلی زحمت کشیده بود.. مهمونداری اونم تو پارک اونم با این همه جمعیت کار خیلی سختی بود.. تبسم هم که مثل همیشه خانم بود و اصلا اذیت نکرد از مهرنوش جون (همسر پسر دایی بابا) خواهش کردیم که صندلی ماشین مهرآسا (دخترش) رو برای تبسم بیاره... همش تبسم تو صندلی ماشین بود.. گهگاهی بیدار بود و میخندید و گهگاهی هم میخوابید... در کل عصر جمعه خوبی رقم خورد و حدود ساعت 7 عصر  برای عیادت عمو سعید بابا مهدی به بیمارستان شهدای تجریش رفتیم.. حال عمومی عمو زیاد خوب نبود اما می تونست حرف بزنه و راه بره... کلی هم باهامون حرف زد و گریه کرد..

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)