تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

نی نی پارتی 2

1393/3/15 16:23
نویسنده : مامانی
524 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه مورخ 13 خرداد 93 به مهمونی کوچولوها به میزبانی طیبه جون و سید طاها دعوت شده بودیم... چون تنهایی سختم بود با دو تا وروجک برم.. خاله فروز مهربون برای کمک باهامون امد از در خونه آژانس گرفتیم و رفتیم دنبال مژگان جون و فاطمه جون بعد همگی باهم به مهمونی رفتیم ساعت حدود دو بعد از ظهر بود که به منزلشون رسیدیم...

به محض ورود با کلی نی نی 5 ماه با ماماناشون مواجه شدیم... طیبه جون کلی زحمت کشیده بود... خیلی خیلی خوش گذشت و تا ساعت حدود 7 آنجا ماندیم... طیبه عزیزم بابت مهمان نوازی و مهربونیت و پذیراییت یک دنیا ممنونمحبت

 

دخملی برای رفتن به مهمونی آماده شده

 

 

اینم داداش علی که آماده رفتن شده

 

 

اینم من و داداشی خیلی مرتب و منظم در مهمونی نشستیمآرام

 

 

حالا من و دوستام در مهمانی

فاطمه جون و تبسم جون

 

 

سوفیا سادات و تبسم جون

 

 

من و راستین جونی

 

 

فاطمه جون و سید طاها

 

 

عکس دسته جمعی

پرهام... سوفیا سادات... آریو و راستین

 

 

اینجا تبسم لالا بود بعد افتاد روی بقیه نینیهاااخندونک

 

 

 

 

داداش علی در حال شیطونی

 

 

اینم میز عصرونه که طیبه جون زحمت کشیده بود

سالاد ماکارانی.. حلیم بادمجان... سالاد الویه.. آش و ژله

پسندها (2)

نظرات (2)

مرجان
2 تیر 93 8:07
عکس دسته جمعی نی نی ها خیلی باحاله ، مخصوصاً اونی که تبسم جون لالا بود و افتاد روی بقیه نی نی ها.
مامانی
پاسخ
دقیقا یکی از عکس های بچگی خودمم اینطوریه
مامان شیما
4 تیر 93 2:32
چرا منو نگفتین بیام منو و نی نی مو دوس ندارین
مامانی
پاسخ
من عاشق خودت و گل پسرت هستم مهمونی یک دفعه ای شد.. شرمنده دوست جونم