اولین بازار رفتن
دخمل قشنگم برای اولین بار روز شنبه 23 فروردین ماه به بازار بزرگ تهران برای خرید وسایل تولد داداش علی رفتیم (علی جونی پیش عمه زینب و مادر جون بود) .. البته خاله فروز هم همراهیمان کرد... ساعت 11 قبل از ظهر به بازار بزرگ رسیدیم و کلی در بازار چرخیدیم و بعد از اونجا به مولوی رفتیم و تا ساعت حدود شش آنجا بودیم.. هم شما و هم من کلی خسته شدیم.. آخه همش بغلم بودی.... و مجبور میشدم هی این دست و اون دستت کنم.. چندین بار تو مغازه ها تو بازار نشستم و بهت شیر دادم... همین که امدیم از بازار با مترو به مولوی بریم.. شما پی پی کردی و برای اینکه اذیت نشی... تو ایستگاه مترو پلاستیک پهن کردم و روش پتو انداختم و خاله ام هم اطرافم رو پوشوند تا تونستم عوضت کنم... کلا خیلی سخت بود اما شما خیلی خانم بودی و اصلا اذیتم نکردی...
همین که به خونه رسیدیم ازفرط خستگی خوابیدی و تا فردا صبح خواب بودی و فقط برای شیر خوردن بیدار میشدی.. الهی بگردم واست که اینقدر اذیت شدی
دخملی آماده شده برای بازار رفتن
دخملی تو بغل خاله فروز در مترو