اراک
چهل روز از نبودت میگذرد و این نبودن چه سخت هست
چهل روز با تمام غم و اندوهش گذشت
به مناسبت چهلمین روز درگذشت جانگذار دایی محمد باقر عزیزمان (دایی بابا مهدی) مجلس ختمی در اراک برگزار میشد که خانواده ما به همراه مادر جون و عمه زینب ساعت 12 ظهر روز پنجشنبه 28 فروردین ماه راهی اراک شدیم... در راه مادر جون ساندویچ الویه آورده بود که برای ناهار خوردیم ساعت حدود 3 به اراک رسیدیم و همه اماده شدند و به مسجد رفتند اما چون شما لالا بودی و تو خونه کسی نبود ما ناچارا خونه موندیم تا اینکه کم کم همه افراد از مسجد برگشتند و مثل عروسک همه بغلت میکردند و دست به دست می چرخیدی ..ماشاالله خوش خنده هم هستی همه دوستت داشتند .. بعد از نماز دعای کمیل خواندیم و بعد هم سفره شام (جوجه کباب) پهن شد ..بعد از صرف شام حدود ساعت یازده شب اراک رو به مقصد تهران ترک کردیم و حدود ساعت 2 به تهران رسیدیم
تبسم و محمد امین (نوه خاله بابا مهدی)
تبسم و محمد رهام( پسر دایی بابا)
سه کوچولوهاااا