عقیقه
شیرینی زندگیم برای حفظ سلامتی و در امان بودن از بلاها و به خاطر توصیه پیامبر برات گوسفندی به عنوان عقیقه کشتیم و چهارشنبه 18 تیرماه در پارک توسکا افطاری دادیم...
به خاطر تعداد زیاد مهمونها و کوچیک بودن خونه مجبور شدیم تو پارک افطاری بدیم... مادر جون.. جدو.. عزیز.. عمه هات و بابا مهدی کلی زحمت کشیدند... همه با دهن روزه کلی کار کردند .. دست همگی درد نکنه...
در روایت است که عدد 7 مقدس هست بهتر 7 روزگی یا 7 ماهگی و یا 7 سالگی عقیقه انجام بشه... برای داداش علی وقتی که 7 روز بود عقیقه کردیم اما زمان شما چون تو زمستون بود و شرایط نامناسب مجبور شدیم به تعویق بندازیم و درست وقتی وارد هفت ماهگی شدی برات عقیقه کردیم... کمی هم از موهات رو هم برای صدقه قیچی کردیم
مادر جون و جدو برای ضبح گوسفند رفتند و تمام اعمال از جمله دعای مخصوص عقیقه را خواندند.. باز هم به خاطر این همه زحمت ازشون ممنونم
تبسم و گوسفند عقیقه
تبسم در حال خوردن جگر کباب شده گوسفند عقیقه
تبسم و سبزی پاک کردن برای مهمونی عقیقه
مهمونی در پارک
افطاری: نان پنیر سبزی... حلوا... سوپ دال عدس...چای.. خرما
شام: چلو کباب.. سالاد...دوغ
هندونه و زلوبیا بامیه و تخمه