تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

عقیقه

1393/4/20 9:25
نویسنده : مامانی
1,183 بازدید
اشتراک گذاری

شیرینی زندگیم برای حفظ سلامتی و در امان بودن از بلاها و به خاطر توصیه پیامبر برات گوسفندی به عنوان عقیقه کشتیم و چهارشنبه 18 تیرماه در پارک توسکا افطاری دادیم...

به خاطر تعداد زیاد مهمونها و کوچیک بودن خونه مجبور شدیم تو پارک افطاری بدیم... مادر جون.. جدو.. عزیز.. عمه هات و بابا مهدی کلی زحمت کشیدند... همه با دهن روزه کلی کار کردند .. دست همگی درد نکنه...

در روایت است که عدد 7 مقدس هست بهتر 7 روزگی یا 7 ماهگی و یا 7 سالگی عقیقه انجام بشه... برای داداش علی وقتی که 7 روز بود عقیقه کردیم اما زمان شما چون تو زمستون بود و شرایط نامناسب مجبور شدیم به تعویق بندازیم و درست وقتی وارد هفت ماهگی شدی برات عقیقه کردیم... کمی هم از موهات رو هم برای صدقه قیچی کردیم

مادر جون و جدو برای ضبح گوسفند رفتند و تمام اعمال از جمله دعای مخصوص عقیقه را خواندند.. باز هم به خاطر این همه زحمت ازشون ممنونم

تبسم و گوسفند عقیقه

 

 

تبسم در حال خوردن جگر کباب شده گوسفند عقیقه

 

 

تبسم و سبزی پاک کردن برای مهمونی عقیقه

 

 

مهمونی در پارک

 

 

 

 

 

افطاری: نان پنیر سبزی... حلوا... سوپ دال عدس...چای.. خرما

شام: چلو کباب.. سالاد...دوغ

هندونه و زلوبیا بامیه و تخمه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مرجان
23 شهریور 93 8:19
ایشاله تبسم و علی جون همیشه صحیح و سلامت باشن و خدا پشت و پناهشون باشه.