تبسم در مهد داداش علی
روز 15 مرداد ماه برای عکس انداختن از علی و دوستاش به همراه دخملی به مهد جهار فصل رفتیم... تبسمم از اینکه اونجا پر از بچه بود کلی ذوق کردی.. همش دنبال بچه ها راه افتاده بودی و این طرف و اون طرف میرفتی.. از اینکه اونجا همه چیز رنگی رنگی و پر از بچه و شادی بود کلی خوشحال شدی... منم با خیال راحت تو کلاس داداش علی گذاشتمت و به همه جای مهد برای عکس انداختن رفتم... بچه های مهد هم از اینکه یک بچه به کوچیکی تو اونجا بود کلی ذوق کردند و همه دورت جمع شدند... علی هم با افتخار به همه میگفت ولش کنین داداش خودمه البته منظورش آبجیه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی