تبسم جونی مامان تبسم جونی مامان ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

تبسم لبخند زندگیمون

خرید لباس

1392/10/23 8:23
نویسنده : مامانی
384 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره  روز 7 آذر ماه بعد از مدتها بابا مهدی وقتش آزاد شد و تونستیم به خیابان بهار (بورس لباسهای نوزادی) بریم و برای گل دخملم خرید کنم... اینقدر لباسهای خوشگل و جینگیلی واسه دخمل ها بود که آدم دلش میخواست همه رو بخره... علی جونی خونه مادر جون مونده بود و ما با خیالت راحت به خرید رفتیم...

اما چند تا مغازه بیشتر ندیده بودیم که من از کمردرد نمی تونستم روی پاهام بایستم و بنابراین مجبور شدیم همه خریدهات رو از یک مغازه انجام بدیم...

دخمل نازم به علت اینکه خونمون دو خوابه هست و یک خوابش متعلق به من و بابایی میشه و یک خوابش که کوچکتر هست تخت و کمد و دراور و ویترین داداش علی داخلشه نتونستیم برات تخت بخرم... اما ایشالا که خونمون بزرگتر بشه به انتخاب خودت بهترین ها رو برات میخریم .. ان شاء الله

 

 

لباس 1

 

لباس 2

 

لباس 3

 

لباس 4

 

جوراب 1

 

پاپوش

 

قلبخانوم طلای مامان لباسات مبارکت باشهماچ

ماچان شاءالله به سلامتی ازشون استفاده کنیقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله جوني
23 دی 92 9:30
چه لباسهای چيگمليييييييييييييييييييي آخ با اينا خوردني تري عشق خالهههههههههههههههههه
معصـومـﮧ
5 بهمن 92 23:17
ای جووووووووووووونم چه لباسایی قشنگی دل منو آب کردی مامانی