نه ماه بارداری
از روزهای اولی که فهمیدم تو دلم جوونه زدی گهگاه حالت تهوعی بهم دست میداد.. این حالت بیشتر مواقع صبح زود و عصرها اتفاق می افتاد... گاهی این حالت تهوع منجر به بالا آوردن میشد و راحت میشدم و گاهی این حالت ساعتها ادامه داشت... بعد کم کم بزاق دهانم زیاد شده بود که با خوردن آبنبات یکمی این حالت بر طرف میشد...کم کم دهانم تلخ میشد... در ماههای بعد با بزرگ شدنت و به علت فشار خون در رگهام واریس پا و ناحیه تناسلی پیدا کردم... و همچنان با بیشتر بزرگ شدنت معده درد و کمر درد و پادرد هم گرفتم... گاهی اوقات معده ام ترش میکرد.. گاهی اوقات سردردهای شدیدی سراغم می اومد که به خاطر تو نمی تونستم قرص بخورم و باید این دردها رو متحمل میشدم... اما همیشه گرسنه بودم...