اولین قدمهای دخترم
گامهای کوچکت را محکمتر بردار نازنین دخترم که بی شک فردا روز باید با این قدمها از پی مشکلات کوچک و بزرگ رد بشی.. استوار باش همچون کوه... نکند که یک وقت بلرزی و بایستی و فرو بریزی...
چند روزی هست که با پاهای کوچکت تمرین راه رفتن و تاتی تاتی میکنی .. تمرین ایستادن و چند قدمی رفتن و دوباره به زمین خوردن ... کودکم وقتی بزرگ شدی این لحظات رو به یاد بیار که هر وقت زمین میخوردی باز هم با شور و اشتیاق و مصمم تر از دفعه قبل بلند میشدی و ادامه میدادی ... هر قدمی که برمیداری نگاهت با نگاهمان گره میخوره و منتظر تشویقی و ما با ذوق و لذت کودکمان را تشویق میکنیم و او نیز با قدمهای لرزان اما پر از امید به سمتان می آید ... دیدن لحظات بالندگی تو لذت داره و ما نظاره گر این لذت و نعمت خدا هستیم...
قربون قدمهای کوچکت بشم
این لباس هم مال بچگی های داداش علی بوده که دخملی پوشیده واسه همین اسم علی روشه
آهسته برخیر و قدم بردار... قدم پشت قدم بردار
از زمین خوردن نهراس که زمین خوردن رسم آدمهای بزرگ است
پی نوشت: دخملی هنوز به طور کامل راه نیفتاده اما حدودا چهار پنج قدمی میره بعد زمین میخوره و بعد به سرعت نور چهار دست و پا میره