اولین سفر شمال
نازدونه من اولین سفر شمالت زمانی رقم خورد که من و بابا مهدی به خاطر بعضی مسائل پیش پا افتاده مشاجره حسابی کرده بودیم (شرح ماوقع در وبلاگ داداش علی) و روز دوشنبه مورخ 31 شهریور ماه ساعت 5 بعد از ظهر با همراهی بابا حسین.. مامان پروین و خاله سیما و عمو رضا و آریا راهی بندر انزلی شدیم.... در راه به علت تنگی جا... بیشتر بغل خودم بودی اما گاهی هم بغل مامان پروین میرفتی و گاهی هم میرفتی جلو و بغل خاله سیما مینشستی اما چون آریا هم جلو نشسته بود جاشون خیلی تنگ بود و البته خطرناک... در راه خیلی خیلی دختر خوبی بودی همش شیر خوردی و لالا کردی به اصرار خاله سیما و ماموریت داشتن بابات بالاخره راضی شد و راهی سفر شد و در بین راه که برا...