ناخوش احوال
نازگلکم .. عزیزکم حدود دو ماهی میشه که مریضی... اما اصلا نمیدونم چرا اینقدر ناخوش احوالی.. یک روز خوب و بدون مشکل.. یک روز تب... یک روز عطسه های چرکی.. یک روز سرفه های شدیدی که بند نمیاد و پشت سرش استفراغ میکنی.. گاهی هم اینقدر خلط تو گلوت هست که حتی نمی تونی شیر بخوری... در این دو ماه کلا از غذا افتادی و همش امیدت به شیره جانم هست... اصلا وزن اضافه کردی.... چندین و چند بار دکتر بردمت کلی دارو بهت دادند اما شما با خوردن دارو هم مشکل داری و به محض خوردن دارو ، بالا میاری یا دارو رو تف میکنی... خلاصه دفعه آخری که مریض شدی یهو تمام بدنت بیرون ریخت... خیلی ترسیدم.. بردیمت دکتر اخوی راد که به کارش اطمینان داشتم.... به دکتر تمام علایمت رو گفتم و ...